حمیده وحیدی | شهرآرانیوز - پوشیده بودن یکی از شئونات انسان است و پدیدهای که به اندازه طول تاریخ زندگی بشر سابقه دارد. حجاب و پوشش در مفهوم عام آن همیشه ناظر بر شرم و حیا بوده است که در حیطه رفتار مهم زن و مرد میگنجد. همین خصلت انسانی نمیتواند تنها صرفا برای حفاظت از سرما و گرما باشد. اهمیت حجاب برای انسان از گذشته تا امروز در مجسمهها، کتیبهها و نقشبرجستههای تاریخی بهجامانده مشاهده میشود و تاریخ بشر پیش از میلاد مسیح و پس از آن، پوشش زن و مرد را نشان میدهد. به همین دلیل، به مناسبت هفته عفاف و حجاب و سالروز قیام مسجدگوهرشاد علیه کشف حجاب گفتوگویی داشتیم با دکتر ناهید مشایی، اسلامپژوه و استادیار دانشگاه فردوسی مشهد، که در ۲ بخش ارائه خواهد شد.
بهعنوان یک پژوهشگر در حوزه زنان و اسلامشناس، به نظر شما چهقدر نیاز است که در عرصه عفاف و حجاب در کشور کار شود؟
ما باید مسیر پیمودهشده توسط مراکز فرهنگی را بازنگری و مطالب را در تاریخ ریشهیابی کنیم. مسئله حجاب خیلی عمیقتر از یک پوشش ساده است که حتی آن را زنانه و مردانه بدانیم و صرفا از زنان بخواهیم خود را بپوشانند. زنان ایران از زمان مادها که نخستین ساکنان آریایی ایران بودند حجاب کاملی شامل پیراهن بلند چیندار و شلوار تا مچ پا و شنلی بلند روی لباسها داشتهاند. این حجاب در دوران سلسلههای مختلف پارسها نیز معمول بوده است. در زمان زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بودهاند. همچنین ویل دورانت در کتاب «تاریخ تمدن، مشرق زمین، گاهواره تمدن» (ج. یکم، ص. ۴۳۴) به مسئله محجب بودن زنان در شرق عالم، بهویژه ایران، اشاره میکند. ما نیز با کمی تأمّل هنوز میتوانیم این مسئله را حتی در پوشش مردم سنتی ژاپن و چین بینیم.
با این سابقه تاریخی، از بین رفتن پوشش در ایران معاصر چهطور گسترش پیدا کرد؟
ببینید، این مسئله حتی در زمان رضاخان هم قابل تحمل نبود. به نقل از تاریخ، میتوانم بگویم برخی درباریان هم در نخستین مهمانی رضاخان برای بیحجابی بدون همسرانشان شرکت کردند. واقعه مسجد گوهرشاد و اسناد بهجامانده از آن نشان میدهد مردم تا چه اندازه مخالف این مسئله بودند و اگر رضاخان و بعدها محمدرضا قدرت تغییر در الگوی آموزشی یعنی برداشتن حجاب در مراکز فرهنگی و آموزشی مانند مدارس و دانشگاهها و ادارات را نداشتند زنان بهسختی آن را میپذیرفتند.
این روزها میشنویم که خیلیها بهویژه جوانان بر این نظرند که ظاهر و پوشش مهم نیست و قلب و نیت آدمها اهمیت دارد.
من مخالف این نظر هستم. نوع پوشش بر ارتباط ما با یکدیگر اثرگذار است. اکنون جامعه ما دچار انحرافات و اشکالاتی شده که انسانها را از حالت نرمال خارج کرده است. انسان عادی پوشش متعادل خود را دارد. هیچوقت یک پزشک لباسی را که در خانه به تن دارد در محل کار نمیپوشد. انسانی که پوشش خود را با هدف انتخاب میکند و پیامی به دیگران منتقل میکند، چهطور میتواند به ظاهر کاری نداشته باشد. من ایراد را در این میبینم که نتوانستهایم پیام و علت کنش رفتاری جوان امروزی را دریافت کنیم. کسانی که میگویند قلب و نیت مهم است و ظاهر هرچه باشد عیبی ندارد، خودشان را فریب میدهند. اتفاقا همین افراد در مکانهای مختلف متفاوت لباس میپوشند.
جوان امروزی علاقهمند به مد و لباس است و معتقد است که زیبایی بخش مهمی از زندگی اوست. شاید به همین دلیل باشد که به دنبال فرستادن پیام از طریق پوشش است. اگر فقط قلب و نیت مهم باشد، نه ظاهر، پس چرا خودش این مقدار به برداشتن پوشش و کمحجابی اصرار دارد؟
از دیدگاه جامعهشناسان «من زیبا هستم» یک کنش و پیام است، اما مسئله مهم این است که هیچگاه زیبایی فطری صرفا با عمل جراحی، پوشیدن لباس نیمهبرهنه و مانند آنها محقق نمیشود. زیباییای که خداوند برای کمال انسان قرار داده است تنها مربوط به ظاهر فرد نیست. ما زنان توانمندی داریم که از اقشار بالای اجتماع هستند، اما پوشش ندارند. این مسئله صرفا به همان بینش درباره زیبایی ظاهری برمیگردد. اگر زنان باحجاب ما هم پوشش را صرفا یک پوسته ببینند، آن هم تأثیری ندارد.
به نظر شما، چهگونه میتوان حجاب را به عنوان یک کمال انسانی در جامعه ترویج کرد؟
ما باید به گسترش مطالعات در زمینه فلسفه حجاب از نظر فرهنگی، برای والدین و بهویژه مادران اقدام کنیم. یکی از مهمترین ایرادهایی که در خانواده مذهبی میبینم این است که بسیاری از مادرها نمیتوانند فلسفه حجاب را به دختران بیاموزند، زیرا خود نیز به صورت تقلیدی از والدین خود فرا گرفتهاند. وقتی فرد به صورت تقلیدی چیزی را میآموزد، با شک و تردید رشد میکند و همین باعث میشود خیلی زود در هجوم جریانات مخالف، آن را از سر برمیدارد. اگر مادران بتوانند همزمان با بلوغ شرعی، دلیل پوشش و فلسفه حجاب را برای دختران خویش تبیین کنند، تا حد بسیاری میتوان به مقاومت دختران در هجوم افکار ناصحیح امیدوار بود، گرچه مدارس و فضاهای آموزشی نیز پس از خانواده، نقش مهمی ایفا میکنند.
نظرتان دراینباره که برخی معتقدند هرچه زن از نظر علمی و جایگاه اجتماعی بیشتر رشد کند کمتر درگیر ظواهر میشود چیست؟
من موافق توانمند شدن زنان و مادران هستم. از طرفی، ارتباط این مسئله با ظاهر را قبول ندارم، چون ما افراد تحصیلکردهای در سطح بالای اجتماعی میشناسیم که میل به برهنگی هم دارند. پس این ریشه در همان تمایل به زیبایی ظاهری است، زیرا این افراد عوامل نیل به کمال را آموزش ندیدهاند.
طی سالهای اخیر، علاقهمندی به زیبایی ظاهری افزایش پیدا کرده است. با توجه به اینکه جراحیهای زیبایی را میتوان در تغییر سبک زندگی مشاهده کرد، ریشه و علت این مسئله را در چه میدانید؟
مکتب اومانیسم سکولار در دهههای اخیر تلاش کرد نگرش افراد جهان را تغییر دهد. واژه اومانیسم به تأکید بر شأن انسان اشاره دارد و واژه سکولاریسم به طرد و نفی دین و مابعدالطبیعه از عرصه فکر و جامعه اشاره میکند. این مکتب انسان را برترین موجود عالم دانست و خدا را نادیده گرفت و شروع به کار کرد. پر واضح است که اگر خدا را از جهان برداریم، همهچیز مباح است. اومانیستها به گونهای اسفانگیز آموزه شأن انسانی را در توجیه همه کارهایی که با ادیان و نیز اخلاق سنتی در تعارض است به کار میبرند. آنان با تکیه بر محوریت انسان، انسان را مسخ کرده و حیات را به مسیری پرمخاطره انداختهاند، اما جهانبینی انسانمحور با جهانبینیِ خدامحور در تعارض است. اومانیسم میگوید: هرچه من انسان میگویم درست است و انسان قدرت مطلق جهان است، اما اسلام میگوید انسان اشرف مخلوقات است که توسط خالق آفریده شده است.
چهطور این مکتب توانست اینطور گسترده وارد جوامع مختلف شرق و غرب شود؟
چون انسان دارای ۲ بعد مادی و معنوی است. وقتی انسان در بعد مادی، خودش را رشد دهد، به این سمت پیش میرود؛ لذا در غرب فیلمهایی تولید شد که آدمها در آن قدرت ماورایی داشتند و قهرمان بودند. آنها با سرمایه و پول به همهچیز میرسیدند. به این ترتیب، کمکم خدا حذف شد و انسانها بند ظواهر شدند و دنیا با شکلی بسیار پرزرقوبرق و فریبنده، اصل شد.
میدانیم که انسان با حب ذات به دنیا میآید و دوست داشتن خود یک اصل است. چهطور میتواند از این مسئله ذاتی بگذرد؟
انسان اومانیست با انسان موحد درست در همین بخش تفاوت دارد. دوست داشتن خود بخشی از ذات انسان است، اما به معنای خودخواهی نیست، بلکه انسان موحد در کنار خودخواهی، دیگرخواهی و حقوق عامه را نیز در نظر میگیرد. زیبایی ظاهری در جامعه، اگر با حقوق عامه در تعارض قرار گیرد و موجبات سقوط اخلاق و تزلزل خانواده را در پی داشته باشد، به هیچ عنوان مورد قبول نیست.
مشکل ما این است که دین را تعبدی آموخته و نتوانستهایم با آموزش به فرزندانمان بیاموزیم که زیبایی برهنگی نیست و پوشش برای رسیدن به کمال انسانی لازم است. انسان پوشیده در مسیر حرکت رو به جلو و کمال جو، بسیار زیباتر از انسان برهنه واپسگرا و قهقرایی است.
با این اوصاف چه راهکاری برای جذب حداکثری و تبلیغ حجاب پیشنهاد میکنید؟
یک راه تغییر سبک آموزش دینی است. آموزش دینی نباید تعبدی و تقلیدی باشد. باید از همان کودکی به دختران و پسران، تفکر را بیاموزیم. ترس از جهنم و بهشت راهکار دقیقی برای تربیت دینی نیست. آموزش اقناعی بسیار مهم است. باید ضعف فرهنگی را از بین ببریم. در مرحله بعد، از بین رفتن موانع ازدواج خود یکی از مهمترین راهکارهاست. اکنون به دلیل تمایل نداشتن جوانان به ازدواج، فساد در جامعه حاکم شده است، گرچه به صورت متقابل، ازدیاد فساد در جامعه نیز رکود ازدواج را چندبرابر میکند و طلاق و ازهمپاشیدگی خانواده، همگی، در همین راستاست. در مرحله آخر، تشویق و ترغیب حجاب از سوی نهادهای متولی؛ لذا کمک به دریافت هزینهای برای تهیه پوشش کامل در سبد خانوار نیز میتواند کارآمد باشد.